Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی گزارش «بکش و خوشگلم کن» دغدغه جدی ایرانیان

«بکش و خوشگلم کن» دغدغه جدی ایرانیان

«لوازم آرایشی» به جای «شیر و لبنیات» و ظاهر خوب به‌جای سلامت! اینها بخشی از صحبت‌های وزیر بهداشت و آموزش پزشکی است. او چند روز پیش  بعد از این‌که به کوتاهی قد ایرانیان پرداخت، از این صحبت کرد که مردم ایران برای ظاهرشان بیشتر از سلامتی‌شان اهمیت می‌دهند.

به گزارش "همدان نیوز"، «قاضی‌زاده ‌هاشمی» بعد از این‌که از عوارض کم‌توجهی به مصرف لبنیات صحبت کرده، گفته است: مصرف شیر نباید یک هزینه باشد بلکه سرمایه‌گذاری در راستای تغذیه سالم و سلامتی خانواده‌هاست. کمی هم که به اطرافمان نگاه کنیم یا دوستان و آشنایان را به یاد بیاوریم، متوجه می‌شویم که زیبایی حالا دغدغه مهمی است. چه بسیار نوجوانانی که منتظر رسیدن به ١٨ سالگی هستند تا پس از نمره قبولی آوردن در درس‌هایی که آنها را تشویق به رشد شخصیتی و معنوی می‌کند، بتوانند با هزینه کردن برای عمل‌های جراحی ظاهرشان را آن طور که خود دوست دارند تغییر دهند.

به هر طرف هم که نگاه کنیم کلینیک‌های زیبایی یا تبلیغاتشان را می‌بینیم. درباره مسأله زیبایی هم فیلم‌های مستند ساخته‌ایم و هم از عوارض‌شان تا دلتان بخواهد نوشته شده است. کم نیستند خبرهای صفحه‌های حوادث که از قربانیان عمل‌های زیبایی می‌نویسند. عمل جراحی آخرین پله است اما تنها چیزی نیست که توجه ما را به زیبایی نشان می‌دهد. در مصرف لوازم آرایشی هم عقب نمانده‌ایم. زیبایی در همه ظواهر و با هر قیمتی.

چرا زیبایی تا این حد دغدغه ماست و قرار است جای چه چیزی را برایمان بگیرد که تا این حد در دستیابی به آن تلاش می‌کنیم. چرا مردمی که به بهانه وضع بد اقتصادی کالاهای فرهنگی چون کتاب، فیلم و تئاتر در سبد خریدشان جای زیادی ندارد، به راحتی برای زیباتر شدن و بیشتر دیده‌شدن هزینه می‌کنند و راضی هستند.

جامعه ما برای زیبا شدن، تقلب می‌کند

در رابطه با شيوه زندگي ايرانيان به‌ويژه نسل جوان و گرايش‌ها و علايق آنها، تحليل‌هاي بسياري ارایه شده است. از سوي ديگر، برخي آمارها نشان‌دهنده افزايش گرايش جوانان ايراني به محصولات آرايشي و زيبايي است. حالا آمارهايي ازجمله اين‌كه ايران و عربستان دو كشور صدر جدول پرمصرف‌ترين‌ها در لوازم آرايشي هستند، نگراني‌هايي را ايجاد كرده است. اين موضوع را با شهرام وزيري، روانشناس و استاد دانشگاه درميان گذاشته‌ايم كه حاصل  این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 

افزايش گرايش جوانان ايراني از محصولات آرايشي- زيبايي و همچنين افزايش چشمگير واردات پوشاك خارجي و مصرف آن در داخل كشور، چه مفهومي دارد؟

متاسفانه در اين حوزه نيز مانند ديگر موارد، ما با آمارهاي دقيق و واقعي روبه‌رو نيستيم و به همين دليل نمي‌توانيم تحليلی دقيق و نزديك به واقعيت را بيان كنيم. در روانشناسي، زماني كه با چنين پديده‌هايي روبه‌رو مي‌شويم، نخستين اقدام، تحليل چرايي كار است. يعني اين پرسش را مطرح مي‌كنيم كه چرا حجم واردات لوازم آرايشي افزايش يافته است؟ چرا جوانان و حتي افراد ميانسال تاكيد زيادي بر استفاده از اين لوازم دارند؟

چرا بايد جوانان ما براي انجام عمل‌هاي سخت و دردناك زيبايي بيني و گونه، اين‌گونه در صف بایستند؟ درمورد اين مسائل، نخستين تحليل علمي مربوط به «فشار گروهي» است. براي تشريح بهتر اين نظريه، بايد مثالي را مطرح كنم. تصور كنيد كه عده زيادي از كشور A از مد خاصي تبعيت مي‌كنند. مثلا يك نوع كيف با برند خاصي مد شده و اكثر جامعه از آن برند استفاده مي‌كنند. استفاده اكثريت جامعه و تبعيت آنها از اين مد، ديگران را وادار به پيروي از آن مي‌كند. از اين امر در روانشناسي با عنوان «فشار گروهي» ياد مي‌شود. درمورد افزايش استفاده از لوازم آرايشي و عمل‌هاي زيبايي يا هر نوع اقدامي كه منجر به زيبا‌ترشدن فرد و نشان‌دهنده مدگرايي او باشد، ما گرفتار همين فشار گروهي هستيم.

با اين تحليل بايد گفت كه جوانان تمام جوامع بايد به‌نوعي چنين گرفتاري را داشته باشند؟

اگر در جامعه‌اي چنين فشاري وجود داشته باشد، به‌طور قطع نتيجه‌اي جز اين حاصل نمي‌شود. اما اتفاقي كه در كشور ما وجود دارد، به دلايل ديگري نيز وابسته است و به همين دليل مي‌بينيم كه مدگرايي افراطي حاكم مي‌شود.

دلايل ديگر چيست؟

يك مجموعه دلايل و عوامل موثر واحد وجود دارد و هركدام از رخدادها نيز به‌غير از اين عوامل موثر، دلايل خاص خود را هم دارند. به‌عنوان نمونه در حوزه عمل‌هاي زيبايي در ايران نظارت بسيار كمي از سوي نهادهاي نظارتي و بازرسي وجود دارد. امروزه اگر در كشورهاي پيشرفته فردي براي جراحي بيني خود به‌پزشك مراجعه كند، پزشك موظف است كه براساس قانون و الزامات پزشكي كار كند و اين‌گونه نيست كه بي‌دليل و تنها به خواسته فرد بيني او را عمل كرده يا در صورتش گونه كار بگذارند.

امروزه در بسياري از كشورها براي جراحي‌هاي زيبايي تاييد روانشناس نياز است. اما در كشور ما جوان وقتي به بسياري از پزشكان براي جراحي بيني مراجعه مي‌كند،‌ هرگز به او نمي‌گويند كه بيني يا گونه‌ها و لب‌هاي شما نيازي به جراحي ندارد.

درمورد عمل زايمان غيرطبيعي ما شاهد همين اتفاق بوديم. در دوره‌اي اين تحليل غلط در جامعه نشر داده مي‌شد كه فرزنداني كه با عمل سزارين به دنيا آمده‌اند، باهوش‌تر و زيباتر هستند. درصورتي كه عمل پزشكي اين موضوع را به‌طور كامل رد مي‌كند.

زماني هم كه موضوع را با دقت بررسي مي‌كرديم، مي‌ديديم كه دستمزد پزشك براي عمل زايمان طبيعي كمتر از يك‌دهم عمل سزارين بود و به همين دليل برخی پزشكان دوست داشتند، بيماران خود را به اين سمت هدايت كنند. پس وقتي كه مي‌خواهيم دليل افزايش زايمان‌هاي غيرطبيعي را بررسي کنیم، مي‌ديديم كه از يك سو مادران ما راحت‌طلب بوده و از سوي ديگر تحت‌تاثير افسانه‌بافي‌ها قرار مي‌گرفتند.

درمورد اين‌كه افراد تلاش كنند زيبا‌تر شوند، مثل اين‌كه فردي با عمل جراحي زيبايي در جامعه زيباتر به‌نظر مي‌رسد يا اين‌كه با پيروي از مد روز يا استفاده از لوازم‌آرايشي ظاهر بهتري داشته باشد، چرا بايد با ديد منفي به اين موضوع نگاه كرد؟ اساسا آيا زيباتر شدن و زيبايي‌دوستي داراي معاني منفي است كه بايد با آن مقابله كنيم؟

خير. زيبايي منفي نيست. اشكال زماني ايجاد مي‌شود كه شما بخواهيد قلب واقعيت كنيد. يعني با تقلب بخواهيد واقعيت را وارونه جلوه دهيد. افرادي كه بي‌دليل بيني خود را جراحي كرده، در صورت خود گونه مي‌كارند و لب‌هاي خود را زير تيغ جراحي مي‌برند، مي‌خواهند با تقلب خود را زيبا نشان دهند. اشكال از اين‌جا آغاز شده و گسترش مي‌يابد.

با توجه به اين‌كه اكثر نسل جوان به اين سمت گرايش پيدا كرده‌اند، حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه چرا بايد تعداد بسيار زيادي از جوانان يك كشور با تقلب خود را زيبا نشان دهند؟

اين موضوع دلايل مختلفي دارد. مهم‌ترين دليل به تصوري كه از خودمان داريم بازمي‌گردد. به‌طور قطع اين افراد تصور خوبي از خود ندارند و به همين دليل به دنبال وارونه جلوه‌دادن واقعيت‌ها هستند. من اگر خود را فردي زشت بدانم و زيبايي را تنها در صورت و ظاهر دنبال كنم،‌ به اين سمت مي‌روم. از سوي ديگر اين افراد اكثرا پنداري ضعيف از خود داشته و اعتماد به‌نفس لازم را ندارند. امروزه در بسياري از كشورها افراد براي خود ارزش قایل هستند.

مردم اين جوامع از يك‌سو، داراي عزت‌نفس هستند و از سوي ديگر، براي خود به اندازه‌اي ارزش قایل مي‌شوند كه هرگز به‌سمت تغيير چهره نمي‌روند. به همين دليل است كه در ايران زنان به‌طور افراطي از لوازم آرايشی استفاده كرده و اين افراط به مد جمعي تبديل شده و در مقابل در بسياري از كشورهاي اروپايي آرايش‌هاي ساده و پوشش ساده و بدون زرق و برق مد مي‌شود. در جامعه امروز ما به‌دليل ضعف سيستم‌هاي آموزشي و تربيتي در ارایه اعتماد به‌نفس به مردم به‌ويژه نوجوانان و جوانان، افراد مي‌خواهند با رنگ و لعاب از خود فرد ديگري ساخته و هرگز نمي‌خواهند با واقعيت خود در جامعه حضور يابند. ضعف در اعتماد به‌نفس موجب مي‌شود كه فرد اين تصور را داشته باشد كه در جامعه ديده نمي‌شود. وقتي تصور مي‌كند از سوي ديگران و همكاران و خانواده و دوستان و گروه‌هاي همسال ديده نمي‌شود، دست به هر كاري مي‌زند تا اين ضعف را برطرف كند.

شما مي‌توانيد يك كاري را امتحان كنيد. فردا صبح وقتي به محل كار مي‌رويد، روي بيني خود چسب بزنيد. به محض ورود به محل كار يا مدرسه و هر گروه ديگري، ناگهان مي‌بينيد كه ميزان گفت‌وگوي شما با افراد آن مجموعه به مراتب بيشتر از روزهاي قبل شده. دليل اين است كه چسب روي بيني شما موجب شده بهتر ديده شويد. ديگران به شما مراجعه و در اين رابطه با شما صحبت كرده و از شما سوال مي‌كنند. حال اگر ما دچار ضعف در اعتماد به‌نفس و ضعف در شناخت واقعيت‌هاي ممتاز خود باشيم، براي اين‌كه ديده شويم، از اين راه‌هاي غيرمعمول استفاده مي‌كنيم.

اگر اين اقدام موجب شود كه فرد در جامعه زيباتر ديده شود، چه اشكالي دارد؟ مگر حضرت رسول(ص) از زنان مسلمان نخواستند كه در مقابل همسران با آرايش حضوريافته يا مگر به مردان توصيه نكردند كه در مواجهه با همسران خود لباس زيبا بپوشيد و بوي خوب بدهيد؟

اشكال در ذات زيبايي نيست. اشكال در افراط است. اشكال در قلب واقعيت است. تلاش جهت زيباتر شدن براي همسر با افراط در استفاده از لوازم آرايشي هنگام حضور در جامعه و خيابان تفاوت دارد. البته باز هم مي‌گويم كه اين موضوعات بايد به‌درستي در جامعه ريشه‌يابي شده و تحليل‌هاي دقيق و علمي براي هركدام از آنها داشته باشيم و در غير اين صورت نمي‌توانيم راهكارهاي لازم براي تغيير شرايط موجود را پيدا كنيم. آنچه من مي‌گويم نيز به‌طور قطع و يقين صحيح و كامل نيست و مي‌تواند دلايل ديگري هم داشته باشد. اتفاقا به موضوع خوبي اشاره کردید. امروز زنان ما زمان حضور در جامعه بايد از پوششي استفاده كنند كه تنها صورت آنها معلوم است. طبيعي است كه تمام تلاش خود را براي زيباتر كردن صورت استفاده مي‌كنند. اما اين اتفاق زماني كه در منزل و نزد محارم خود هستند، نمي‌افتد. آنها براي زيباتر بودن نزد همسران خود فرصت‌هاي بيشتري داشته و نياز نيست كه به‌صورت افراطي صورت خود را آرايش كنند. اما به نظر من مشكل اصلي اين موارد نيست و اشكال در جاي ديگري است.

بفرماييد، اشكال كار كجاست؟

به‌نظر من، عامل اصلي اين است كه جوانان ما الگوي مناسبي ندارند. نهادهاي رسمي و متولي امور فرهنگي، هيچ الگويي را به‌جوانان معرفي نمي‌كنند. يكي از مقصران اصلي نيز خود شما به‌عنوان اصحاب رسانه هستيد. رسانه‌هاي ما به‌ويژه صدا و سيما به‌محض اين‌كه يك‌نفر در جامعه شهرتي پيدا مي‌كند، براي تخريب او تلاش مي‌كنند. مثلا در صدا و سيما. ديدگاه‌ها و مصاحبه‌هاي يك روانشناس خوب و داراي نظر و ايده‌هاي مناسب را براي چند بار پوشش مي‌دهند. اما زماني كه اقبال عمومي به‌وي بيشتر مي‌شود، از بالا دستور مي‌آيد كه ديگر با او مصاحبه نكنيد. انگار ما وظيفه‌اي به غير از تخريب افراد مشهور نداريم.

يك فوتباليست خوب وقتي در جامعه هوادار پيدا مي‌كند، روزی صدبار عليه او در رسانه‌ها مطلب مي‌نويسند و اگر نتوانند او را تخريب كنند، مي‌گويند ماهي فلان‌قدر حقوق و دستمزد مي‌گيرد و بعد دستمزدهاي او را با كارگران ساده مقايسه مي‌كنند. به‌عبارتي مي‌خواهند او را نزد افراد كم‌درآمد جامعه تخريب كنند تا براي ديگران الگو نشود. برفرض اين شيوه صحيح باشد و رسانه‌هاي ما نخواهند افرادي که به‌طور غيرصحيح و غيرواقعي در جامعه مشهور شده‌اند براي جوانان به‌عنوان الگويي مطرح باشند.

خب شما چه الگوي جايگزيني را به اين جوان معرفي مي‌كنيد؟

از يك‌طرف مي‌گوييم لوازم آرايش بد است و سالانه ميليون‌ها دلار خرج واردات لوازم آرايش مي‌شود، از طرف ديگر هر مجله و روزنامه‌اي را نگاه مي‌كنيم، تبليغ اين لوازم را مي‌بينيم. پس اشكال اصلي در عدم معرفي الگوي مناسب به جوانان است. ضعف ديگر در هويت‌سازي جامعه است. ما در مراكز آموزشي و تربيتي نتوانستيم هويت‌سازي كنيم. نتوانستيم به جوانان خود هويت مستقل ببخشيم. آنها داراي ضعف در اعتماد به‌نفس هستند. طبيعي است كه در چنين شرايطي نمي‌توان انتظار داشت كه جوانان ما به‌صورت ديگري عمل كنند.

چرا بايد جوانان ما براي انجام عمل‌هاي سخت و دردناك زيبايي بيني و گونه، اين‌گونه در صف بایستند؟ درمورد اين مسائل، نخستين تحليل علمي مربوط به «فشار گروهي» است. براي تشريح بهتر اين نظريه، بايد مثالي را مطرح كنم. تصور كنيد كه عده زيادي از كشور A از مد خاصي تبعيت مي‌كنند. مثلا يك نوع كيف با برند خاصي مد شده و اكثر جامعه از آن برند استفاده مي‌كنند. استفاده اكثريت جامعه و تبعيت آنها از اين مد، ديگران را وادار به پيروي از آن مي‌كند. از اين امر در روانشناسي با عنوان «فشار گروهي» ياد مي‌شود.

امروزه در بسياري از كشورها براي جراحي‌هاي زيبايي تاييد روانشناس نياز است اما در كشور ما جوان وقتي به بسياري از پزشكان براي جراحي بيني مراجعه مي‌كند،‌ هرگز به او نمي‌گويند كه بيني يا گونه‌ها و لب‌هاي شما نيازي به جراحي ندارد.

درمورد عمل زايمان غيرطبيعي ما شاهد همين اتفاق بوديم.           

منبع: روزنامه شهروند

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن