Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی یادداشت داستان غریبانه "نقد" در همدان

داستان غریبانه "نقد" در همدان

بی‌شک روزنامه‌نگاران و خبرنگارانی هرچند انگشت‌شمار، روزهای تعطیل نوروز را با فکر سوژه‌های داغ پشت سر گذاشته‌اند تا بتوانند در سال جدید اولین قدم را محکم و اولین قلم را قابل‌تأمل و اثرگذار بردارند؛ حال معنا و مفهوم قدم‌ها و قلم‌ها برای هریک متفاوت است.

بااین‌وجود تعداد زیادی از ژورنالیست‌ها "نقد" را تأثیرگذارترین ابزار برای نفوذ در ذهن مخاطبان می‌دانند که البته این موضوع به‌عنوان ویژگی موروثی و واگیردار به جامعه سرایت یافته و این روزها بسیاری از افراد به کارشناس تمام‌عیار و فرابخشی در تمام زمینه‌ها تبدیل شده‌اند و زمین و زمان را به هم می‌بافند تا ویژگی "نقدانگی!" خود را به منصه ظهور بگذارند؛ فضای مجازی هم در این سال‌ها به یاری شتافته و فرصت را برای نقل‌وانتقال انتقادات کارشناسان مسلط بر تمام امور فراهم کرده است.

حال با این شرایط، این رسانه‌ها هستند که باید با ارائه انتقادات مستند، پرمفهوم و عمیق عرصه را برای تکرار اشتباهات تنگ کنند اما در برخی موارد شاهد این هستیم که نگاه کارشناسی و چندجانبه، مراجعه به مستندات، ارائه راهکار و سپردن قضاوت به مخاطب جای خود را به نگاهی یک‌طرفه، سطحی‌نگری، بیان کلمات ناپخته، مغرضانه و مخرب هرچند ناخودآگاه داده که ناشی از ناشناخته ماندن فرهنگ "نقد" است؛ البته شاید این نوع برداشت از قلم‌فرسایی اهالی رسانه نیز نوعی قضاوت باشد و نتوان به بسیاری از خبرنگاران در مفهوم عام نسبت داد.

بااین‌وجود آنچه در جامعه رسانه گاهی به چشم می‌خورد موج‌سواری برخی کلمات تند و اغراق‌آمیز در انتقادات است که جز برانگیختن افکار مخاطبان و پس‌ازآن، جوابیه مدیران و مسئولان راه چندانی از پیش نمی‌برد و خاصیت گره‌گشایی را تا حدی از دست می‌دهد.

همین اتفاقات نیز موجب شده که مدیران به‌عنوان پاسخگوترین افراد در جامعه، علاوه بر اینکه اعتماد خود را از رسانه از دست می‌دهند جز نیم‌نگاهی به قلم‌فرسایی روزنامه‌نگاران و خبرنگاران، تلاشی برای رفع مشکل موردنقد برندارند و به‌قول‌معروف آبی از آب تکان نخورد.

استان همدان نیز درگیر داستان تراژدی و غریبانه "نقد" شده و به گفته عده‌ای از اهالی قلم کمتر می‌توان در رسانه‌های استان به نقدهای تخصصی، واقع‌گرایانه،  جامع‌نگر و سازنده برخورد کرد و گاهی حواشی قربانی مسائل اساسی می‌شوند.

می‌توان با چاشنی کردن اندکی جسارت گفت که فرهنگ نقد از مسائل مختلف در استان همدان به‌عنوان نمونه جغرافیایی کوچک چندان معنا و مفهوم خود را نیافته و جز بیان کلماتی کمی تا قسمتی تند و تلخ که بیشترین بازخورد آن، بحث‌های غیر کارشناسانه و گاه کارشناسانه در فضای مجازی است، کمتر می‌توان به نقدی تخصصی که بتواند سنگی را از راه بردارد، برخورد کرد.

مدیران چندان با این واژه عجین نشده‌اند و برخی، خبرنگاران را موجوداتی کنجکاو همراه با حس غرض‌ورزی می‌دانند که تمام تلاش خود را برای یافتن سوژه‌ای به کار می‌گیرند تا به‌موقع آن را به‌عنوان ابزاری برای تخریب به‌کارگیرند و به‌نوعی خبرنگار را تخریب‌چی می‌دانند و یا از طرفی عملکرد رسانه‌ها برای مدیران به کبریتی بی‌خطر بدیل شده که تأثیری بر حال کسی ندارد و بدین شرح مدیران نیز با نقد رسانه بیگانه شده‌اند.

به‌راستی باید به این فکر کرد که چرا در مقیاسی کوچک در استان همدان تلنگرهای گاه و بی‌گاه رسانه‌ها و نقدهایی که به هر دلیل و به هر مفهومی نگاشته می‌شود، نمی‌تواند بر یک مدیر و یا مسئول که می‌تواند به‌عنوان ناجی عمل کند، اثرگذار باشد و چرا انتقادات، یا ذهنیت منفی در مخاطب می‌سازد و یا به جوابیه دستگاه‌ها و نهادها می‌انجامد؟ چگونه می‌توان انتقادات تخصصی را جایگزین قضاوت‌ها و برداشت‌های نیمه سطحی کرد تا وحدت کلمات منتقدانه، تلاشی نباشد برای هیچ؟!

یادداشت: فرشته اکبری

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن