پخش سریال «علیالبدل» از شبکه یک سیما به قسمت پنجم رسیده بود که به سمت روستای ورکانه رفتم تا از حال و روز روستایی که حالا ایرانیها آن را به نام «چشمه قلقل» میشناسند، با خبر شوم.
با توجه به اینکه این روستا در گذشته نیز مقصد گردشگری افراد علاقهمند به بافت سنگی و روستایی بود و سنگفرش روستا پیش از این نیز با قدمهای گردشگران آشنا شده بود؛ اما ترافیک سنگین خودروها در ورودی روستا، آن هم پس از پخش تنها پنج قسمت از سریال، دور از انتظار به نظر میرسید.
در ابتدا، تصورم این بود که همدانیها به دلیل مسافت نسبتاً کوتاه، برای دیدن این روستا آمدهاند؛ اما پلاک خودروها را که نگاه کردم، تنوع شمارهها نشان از سفر گردشگرانی از استانهای مختلف داشت و مردم خطه شمال کشور هم باوجود طبیعت زیبای منطقه، به سمت ورکانه آمده بودند تا فضایی جدید را تجربه کنند.
مسافران بهزحمت جای پارک میکردند و با اشتیاق روی سنگفرش روستا قدم میزدند و کنار هر خانه و جوی آبی عکس سلفی میگرفتند.
به هریک از اهالی روستا که میرسیدند آدرس حمام سنتی و خانههای سریال علیالبدل را میپرسیدند و عدهای هم که تمام کوچهپسکوچههای ورکانه را پشت سر گذاشته بودند، دنبال اصطبل معروف «چشمه قل قل» میگشتند و حاصل گشتوگذار آنها در صفحات اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی، رخ نشان میداد.
در میدان اصلی روستای داستان علیالبدل، بساط دستفروشی پهن بود و برخی از اهالی روستا بیتفاوت نسبت به حضور گردشگران، به خرید مشغول بودند اما فروشنده، خود مشغول پاسخ دادن به سؤالات گردشگران بود. از او پرسیدم اوضاع کسبوکارتان بعد از پخش سریال چطور است؟ گفت: هرچند در مدت تصویربرداری سریال، امکان بساط پهن کردن در میدان روستا نبود اما پخش سریال از تلویزیون کار خودش را کرد و آمدن گردشگران به اینجا به نفع ما هم شد.
این فروشنده به گفته خودش فکرش را هم نمیکرد که یک سریال بتواند به این اندازه اثرگذار باشد؛ اما حالا میگفت: ورکانه تابهحال، هیچوقت، اینقدر شلوغ نشده بود و از روز دوم، سوم عید نوروز گردشگران همدانی و دیگر استانها به روستا آمده و حال و هوای تازهای به اینجا بخشیدهاند.
هرچند حضور مسافران همدانی در روستای ورکانه نیز بهخودیخود ظرفیت گردشگرپذیری این روستا را تقویت کرده بود؛ اما اینکه عدهای از مردم استان تا پخش سریال، نام ورکانه را هم نشنیده بودند و نمیدانستند که چنین روستایی با بافتی زیبا در همدان وجود دارد، جای کمی تأمل داشت و ضعف در تبلیغات گردشگری استان را نشان میداد.
از طرفی دیگر همینکه عدهای از گردشگران به دنبال خانههای زیبای خانهای روستا و حمام آب گرم، در ورکانه میگشتند و اهالی روستا نیز پاسخ میدادند: که حمام و خانهها اینجا نیستند و مربوط به روستاهای شورین و اشتران و سیمین میشوند، باز هم حلقه ضعف در معرفی روستاهای هدف گردشگری را نشان میداد.
این سریال به خوبی توانسته بود با تصاویر هوایی، طبیعت زیبای برخی جادههای همدان را به نمایش بگذارد و با خلق سکانسهایی زیبا در لوکیشنهایی چشمنواز، روستای «چشمه قلقل» را در ذهن ایرانیها بسازد و به طوری چهار روستا را با هم تلفیق کرده و در قالب یک منطقه به نمایش گذاشت، که جز افرادی که اهالی این مناطق بودند، کسی تصور متفرق بودن لوکیشنهای این سریال را نمیکرد.
با این وجود علیالبدل میخ اول را کوبید و میخهای بعدی و البته شاید بهتر است بگوییم میخهای قبلی را باید متولیان گردشگری استان میکوبیدند؛ که هرچند روز یکبار، شعار میدهند: همدان باید مقصد اول گردشگری باشد.
در مدت اخیر بارها از حمایت دولت از بخش خصوصی و جذب سرمایهگذار در همدان سخن به میان آمد؛ اما جذب سرمایه به ساخت چند هتل و مجموعه تفریحی محدود شد؛ که هنوز هم تعدادی از آنها آماده نشده و در صورت بهرهبرداری از این هتلها نیز تنها قشر مرفه گردشگران را پوشش میدهد و البته تا وقتی تبلیغات کارساز و اثرگذار نباشد، همین قشر همسفر به مقاصد قبلی خود را تکرار میکنند.
پخش این سریال و روانه شدن جمعیت قابلتوجهی از گردشگران به سمت روستاهای به نمایش گذاشته شده، بهویژه روستای ورکانه نشان دادکه فضاهای سنتی در کنار طبیعتی بکر، بیش از هر چیز دیگری، نظر مسافران را به خود جلب میکند؛ اما ردپای سرمایهگذاری در چنین مناطقی دیده نمیشود. چهبسا اگر مسئولین در راستای جذب سرمایهگذار برای ایجاد اقامتگاهها و اماکن تفریحی در کنار روستاهای هدف گردشگری اقدام میکردند و از سوی دیگر سرمایهگذاری برای تبلیغات که همواره از ضعف آن در همدان سخن به میان میآید، از حالت شعار خارج میشد و واقعیت پیدا میکرد، روزهای شلوغ این روستاها، پرفروغتر میشد. حتی اگر در روزهای ساخت سریال هم برای جذب سرمایهگذار تلاشی صورت میگرفت و هزینهای برای تحقق شعار مقصد شدن همدان، اختصاص مییافت، دیگر «چشمه قل قل» سریال علیالبدل به گفته سازنده اثر، یک ناکجاآباد نبود و نامی از همدان و ظرفیت روستاهای گردشگری آن به میان میآمد تا تبلیغات شفافتر و اثرگذارتر انجام میشد.
دور از واقعیت نیست اگر بگوییم همدان از فرصت ساخت سریال استفاده نکرد و تنها دلخوش به پخش این اثر تلویزیونی کرد و حتی در حین پخش نیز، فضای تبلیغی از سوی استان برای معرفی روستاهای این سریال نشد. چهبسا اگر نهادهای مرتبطی که به بهانههای مختلفی مثل تودیع و معارفه، تبریک به مناسبت انتصاب فلان مدیر و مسئول بنر چاپ میکنند و در شرایطی همچون سفر ریاست جمهوری، شهر را سرتاسر بنر میزنند، در طول پخش علیالبدل از تلویزیون، تصاویری از این سریال را با معرفی روستاهای موردنظر در قالب بنر در سطح شهرها نصب میکردند، به جمعیت گردشگران اضافه شده و سود بیشتری از گردشگری نوروزی نصیب روستاهایی میشد که زیر پردهای از غفلت و بیتوجهی خاک میخورند.
داستان تنها به بنر ختم نمیشود؛ در سال قبل بارها در جلسات استانی، لالجین بهعنوان شهر جهانی سفال معرفی و به ادارات دستور داده شد از سفال لالجین بهعنوان هدیه استفاده کنند اما اقدام چندان مؤثری برای عرضه این محصولات صورت نگرفت و چهبسا سنگفرش ورکانه میتوانست بستری برای نمایش دستساختههای هنرمندان لالجینی و دیگر صنایعدستی استان باشد؛ اما بساط وسایل آشپزخانه در میدان این روستا نشان داد که برنامهریزی خاصی در همدان برای استفاده از فرصت پیشآمده، نشده است.
هرچند بافت روستای سنگی ورکانه که لوکیشن اصلی سریال علیالبدل بود، در حال تبدیل شدن به بافتی مدرن است و جلوگیری از این اتفاق به برنامه بلندمدت و توجیه روستاییان در خصوص رشد اقتصادی بهواسطه رونق گردشگری، نیاز داشت اما برنامهریزی کوتاهمدت برای پذیرش میهمانان نوروزی که زودتر از موعد مورد تصور، روستاهای سریال علیالبدل را مقصد گردشگری خود قرار داده بودند، انتظاری بود که برآورده نشد.
بنابر گفته سیروس مقدم کارگردان این اثر، سریال پایتخت توانست مسافران زیادی را به روستای علیآباد مازندران جذب کند؛ اما روستای ورکانه و سه روستای دیگر، فضایی بهمراتب جذابتر و متفاوتتر از لوکیشنهای سریال پایتخت داشت که اگر بهدرستی نسبت به معرفی آن در استان پرداخته میشد، رونق گردشگری در بافت روستایی استان، بیشازپیش خودی نشان میداد.
در اینجا به بخشی از گفتگوی ماهنامه «اکباتان» با سیروس مقدم کارگردان این سریال که تیرماه سال قبل همزمان با تصویربرداری علیالبدل انجام شد، اشاره میکنیم که مباحث مطرح شده را تکمیل میکند.
این کارگردان در بخشی از گفتگوی خود گفته بود: «به نظر میرسد تغییراتی در سیستم مدیریت استان اتفاق افتاده چون هیچ حمایت مالی و اسپانسری از پروژه نشده است. در ابتدای حضور ما در استان، استاندار همدان در جلسهای که برگزار شد، برخوردی مثبت و فرهنگی با ساخت سریال داشتند و علاقهمند به همکاری بودند اما در اقدام عملی و اجرایی، اتفاق مهمی نیفتاد و هیچ اسپانسر یا حامی مالی برای حمایت از این سریال در استان وارد عمل نشد؛ شاید حمایتی هم شده اما من خبری ندارم.«
در طول این مدت کمکی جدی به پروژه نشد و حتی در مراحلی نیز ناهماهنگیهایی به عمل آمد. ما یکی از کوچههای روستای ورکانه را که زیباترین کوچه بود بهعنوان لوکیشن اصلی انتخاب کرده بودیم و درخواست و قول و قرار ما با استان این بود که از تخریب این کوچه و خانههای آن جلوگیری شود اما متأسفانه وقتی برای شروع فیلمبرداری به روستا آمدیم، زیباترین کوچه داستان ما تخریب شده بود و امروز در حال تبدیل شدن به آپارتمان است. هرچه تلاش کردیم مانع کار شویم و تا پایان ماه مبارک رمضان برای تخریب این محله دست نگه دارند، موفق نشدیم و به نوعی توی ذوق ما خورد.
در ارتباط با میراث فرهنگی، سعی کردیم بخشهایی از روستا را مرمت و بازسازی کنیم اما نهتنها حمایت مالی نکردند بلکه به ما گفتند شما هزینه کنید ما هم نظارت میکنیم. وقتی قرار است خود ما هزینه کنیم دیگر چه نیازی به نظارت وجود دارد، خود ما نظارت کردن را بلدیم. اگر اسپانسر بود میپذیرفتیم، همانطور که میگویند:"کور از خدا چه میخواهد دو چشم بینا". این پروژه ازلحاظ مسائل مالی طرح سنگینی است و چرا ما باید از توانبخش خصوصی برای حمایت مالی استفاده نکنیم.
روزهایی که ما در این روستا و یا اُشتران کار میکنیم بازدیدکنندگان زیادی بهویژه در روزهای تعطیل به این مناطق میآیند؛ بااینکه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است و مطمئن باشید وقتی کار پخش شود جاذبه برای حضور مردم در این روستا صدچندان میشود.»
این سریال فارغ از موضوع و محتوا بهخوبی ظرفیتهای طبیعی و بافت روستایی همدان را که پیش از این مغفول بود، به نمایش گذاشت و حال نوبت همدانیهاست که از فرصت استفاده کنند و ظرفیت به یادگار مانده از تاریخ را که طرفداران زیادی پیدا کرده، قدر بدانند و به دنبال درآمدزایی از گردشگری بهعنوان صنعت اقتصادی و روز دنیا باشند.
شاید اهالی روستاها، خود از اهمیت این بافت چندان با خبر نباشند اما اگر مدیران از شعارزدگی خارج شده و روستاییان را با اهمیت حفظ بافت سنتی برای جذب گردشگر و خلاقیت در ایجاد بسترهای جدید در این بافت، آشنا کنند تا فرصتهای خفته استان در کیلومترها دورتر از شهرها، به مقاصد گردشگری و محلی برای درآمدزایی روستاییان باشد.
خلاقیت تنها در درآمدزایی از کرایه دادن الاغهایی که هنرپیشهها در سریال بر آن سوار میشدند، نیست و میتوان از هنر مردان و زنان روستا برای روشن ماندن فیتیله گردشگری در مناطق روستایی استفاده کرد.
کاش دستگاههای اداری که در مواردی از این قبیل، شعاری پیش میروند و تنها طرح مسئله کرده و راهکار عملیاتی آنها نمود عینی پیدا نمیکند، کمی بیشتر به فکر اقتصاد مبتنی بر گردشگری باشند تا صدفهای پنهان در مروارید همدان، به مردم نشان داده شود تا بلکه روزی شعار تبدیل شدن همدان به مقصد اول گردشگری، دست یافتنیتر شود.
گزارش: فرشته اکبری