وقتی عکس‌ها رأی می‌خرند؛
نامزد به توان کاغذ!

این روزها کاغذها در شهر جولان می‌دهند و عکس‌های نامزدهای انتخاباتی در هر گوشه شهر خودنمایی می‌کنند.

اگر بخواهیم از معادلات ریاضی بهره بگیریم باید بگوییم که هر نامزد در عکس‌هایی که بارها در کنار هم تکرار شده، به توان هزاران کاغذ رسیده‌اند و دیوارهای شهر مملو از تصاویری شده که در کنار هم تکرار شده‌اند.

امروز تبلیغات یک کاندیدا را در محل نصب پوستر و بنر می‌بینیم و فردا پوسترهای کاندیدای دیگر به‌ردیف روی پوسترهای قبلی تکرار می‌شود و هر عابری که از کنار جایگاه‌های نصب تبلیغات انتخاباتی عبور می‌کند با آلبومی از عکس‌های تکراری یک کاندیدا روبه‌رو می‌شود که شاید با این قصد نصب شده باشد که در ضمیر ناخودآگاه افراد ثبت و تکرار شود تا پای صندوق‌های رأی قلم نیز به همان تکرار بچرخد و رأی به یمن همان عکس‌های تکرار شده در صندوق انداخته شود!

به‌راستی تعدد پوسترها و سپردن چهره داوطلبان در یاد چه تأثیری در جلب نظر مردم برای رأی دادن به آن‌ها می‌شود؟؛ مگر قرار بر این است که مردم به چهره و شعارهایی که کنار آن حک شده، رأی بدهند؟ مگر شناخت مردم از کاندیداها بر دیدن عکس آن‌ها ختم می‌شود؟

البته این را نیز نباید فراموش کرد که برخی داوطلبان پیش از آغاز رسمی زمان تبلیغات، اقدامات تبلیغی خود را آغاز کرده و کم‌وبیش در جمع مردم شعارپردازی کرده و یا شاید به واقعیات پرداخته باشند اما حالا که تبلیغات به‌طور رسمی آغاز شده، این موضوع که تعدد پوسترها و بنرهای تبلیغاتی تا چه اندازه در جلب نظر مردم اثرگذار است، جای سؤال و البته تأمل دارد.

اینکه مردم باید با چهره‌هایی که برای انتخاب شدن و تکیه زدن بر صندلی‌های مجلس وارد گود شده‌اند، آشنا شوند، جای شکی ندارد اما اینکه تعدد تبلیغات تا چه اندازه می‌تواند اراده و تصمیم مردم به رأی دادن به افراد را تقویت کند، شاید تصور اشتباهی باشد که البته این تصور به عادت تبدیل شده و هر کاندیدا برای ربودن گوی سبقت از دیگری ناچار به تبلیغات بیشتر و تلاش برای بهتر و بیشتر دیده شدن است.

این روزها با داغ شدن بازار تبلیغات کاندیداها، تنور چاپخانه‌ها نیز داغ شده اما از طرفی دیگر کارگران زحمتکش شهرداری هستند که باید قد خم کنند تا کاغذهای پاره و عکس‌هایی را که زیر پای عابران جولان می‌دهند، از زمین بردارند و با وجود بی‌اخلاقی برخی طرفداران و حامیان، کار این کارگران نیز سخت‌تر می‌شود؛ درست زمانی که نیمه‌شب فرا می‌رسد و برخی به محل نصب پوسترها یورش می‌برند، عکس‌ها و پوسترهای دیگر کاندیداها را پاره می‌کنند و بدون توجه به فرهنگ شهرنشینی، کاغذهای پاره را در خیابان رها کرده و هم بر خستگی کارگران شهرداری می‌افزایند و هم تعدی و تجاوز به حقوق دیگر داوطلبان انتخابات را به نمایش می‌گذراند؛ با چنین وضعیتی مردم نیز باید به برخی از داوطلبانی رأی بدهند که طرفداران آن‌ها بدون توجه به هیچ بازخورد عمومی پا به حریم دیگر افراد می‌گذارند!

با وجود اینکه در مدت اخیر بنرها و تلویزیون‌های شهری در سطح شهر، رعایت پاکیزگی شهر از سوی داوطلبان انتخابات و طرفداران آن‌ها را گوشزد می‌کنند اما گویا کمتر کسی است که این تلویزیون‌ها را می‌بیند؛ عده‌ای مشغول کاغذ روی کاغذ چسباندن هستند و عده‌ای نیز خیره به عکس‌هایی هستند که یک دیوار را پوشانده‌اند.

حال اگر پاکیزگی شهری را نیز کنار بگذاریم، به محیط‌زیست و درختانی می‌رسیم که برای تبدیل‌شدن به کاغذهای رها در سطح کوچه و خیابان، قطع شدند و داوطلبانی که قرار است روزی به صندلی‌های مجلس تکیه بزنند و به بیان راهکار برای حفظ محیط‌زیست بپردازند، امروز در صحنه رقابت این موضوع را به باد فراموشی سپرده‌اند.

هرچند امروز فضای مجازی به یاری شتافته و قدری از حجم کاغذهای پاره را کاسته اما مشکل، فرهنگ تبلیغات انتخاباتی است که درست یا غلط به شکل سنتی دنبال و به دلیل رقابت داوطلبان، بیش‌ازپیش تضعیف می‌شود.

باز هم باید پرسید که تعدد تبلیغات یک کاندیدا تنها در یک محل و جایگاه چه تأثیری در جلب نظر مردم خواهد داشت و آیا مردم به چهره ها و شعارها رأی خواهند داد یا به عملکرد داوطلبان؟

یادداشت: فرشته اکبری