سینما و امیرشهاب رضویان از 4 سالگی تا امروز
مسئولان همدان ناودان دورریز هستند!

امیرشهاب رضویان که به هنرمند خوش‌سبیل سینمای ایران معروف است، در سال 1344 در همدان متولد شده و در خانواده‌ای فرهنگی رشد و پرورش یافته است.

در روزهایی که شاید کودکان چهارساله با اسباب‌بازی‌های خود مشغول بودند و شناختی از فیلم و سینما نداشتند، اولین بار در چهارسالگی قدم به سینما می‌گذارد و اولین فیلم سینمایی عمرش را تجربه می‌کند و هنوز نام اولین فیلمی را که دیده از یاد نبرده است.

او سال‌ها در سینماهای همدان به تماشای فیلم‌های مختلف نشست اما امروز مردم در سینماها به تماشای فیلم‌های او همچون مینای شهر خاموش، سفر مردان خاکستری، تهران ساعت هفت صبح، روزی که مینا گم شد، سفر زمان و یک دزدی عاشقانه، می‌نشینند.

رضویان ساخت 40 فیلم کوتاه و هفت فیلم بلند را در کارنامه خود دارد و برای ساخت فیلم سومش "مینای شهرخاموش" برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر شده است. فیلم "سفر زمان" نیز برنده پروانه زرین بهترین جلوه‌های بصری و برنده جایزه ویژه صندوق کمک به کودکان سازمان ملل متحد یونیسف از بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان در مهرماه ۱۳۹۲ شده است.

امیرشهاب رضویان در کنار فیلم‌سازی و کارگردانی و علاقه‌اش به سینما، از سال‌ها پیش وارد دنیای رنگارنگ نقاشی شده و تا امروز هم با سبک خاص خود نقاشی می‌کند.

این هنرمند همدانی که به همراه مادرش رابعه مدنی بازیگر سریال‌های «شمس‌العماره» و «وضعیت سفید» و فیلم سینمایی موفق "بوسیدن روی ماه" چندی پیش میهمان برنامه پرطرفدار خندوانه بود، بیش‌ازپیش به مردم شهرش معرفی شد و همدانی‌ها از پرورش چنین هنرمندانی در شهر خود باخبر شدند. حالا پایگاه خبری همدان نیوز به سراغ امیرشهاب رضویان رفته تا در خصوص حال‌وروز فرهنگ و سینمای همدان در سال‌ها پیش و وضعیت فرهنگی امروز این شهر بپرسد.

تعلق‌خاطر او به‌روزهای کودکی و نوجوانی‌اش در همدان و خیابان‌های این شهر در اولین جملاتش رخ نشان می‌دهد به‌گونه‌ای که امیرشهاب رضویان تأکید می‌کند که عناوین خیابان‌ها به همان شکلی که می‌گویم، منتشر شود و تغییری در آن انجام نشود.

ماحصل گفتگوی خبرنگار همدان نیوز با این هنرمند همدانی را در ادامه می‌خوانید:

همدان نیوز: از روزهای زندگی خود در همدان و وضعیت فرهنگی این شهر بگویید.

در دوران کودکی ما همدان چهار سینما داشت؛ سینما الوند حدفاصل خیابان عباس‌آباد و بوعلی، سینما تاج حدفاصل خیابان سنگ‌شیر و شورین، سینما لوکس در ضلع شرقی خیابان بوعلی و سینما هما در ضلع غربی خیابان بوعلی چهار سینمای شهر همدان بودند که ازلحاظ درجه‌بندی سینما لوکس در رأس قرار داشت و بعدازآن سینما هما، الوند و تاج قرار داشتند. در سال 1354 سینمای باشگاه معلمان نیز افتتاح شد که بیشتر یک سینمای خانوادگی بود.

نکته جذاب سینماها این بود که بلندگوی شیپوری شکل بیرون سینما نصب می‌شد و صدای فیلم را در پیاده‌رو پخش می‌کرد و ما گاهی وقتی‌ها مقابل سینما می‌ایستادیم و صدایی را که پخش می‌شد، گوش می‌دادیم و با عکس‌های ویترین سینما تطبیق می‌دادیم که شاید قصه فیلم را بفهمیم.

ما هر هفته به سینما می‌رفتیم اما در آن زمان پدر ما به‌هیچ‌وجه اجازه دیدن بعضی فیلم‌ها را نمی‌داد. یادم می‌آید در سال 1352 کلاس دوم ابتدایی بودم که پسردایی‌ام میرنظام‌الدین مدنی بعدازظهر یکشنبه به من گفت که به سینما برویم و فیلم ببینیم. ما در مدرسه الوند کلدانی که مدرسه مسیحیان بود، درس می‌خواندیم و یکشنبه‌ها مدرسه تعطیل بود. ما بلیتی به مبلغ پنج ریال خریدیم و به تماشای فیلمی رفتیم که سیاه‌سفید بود اما بعضی صحنه‌ها رنگی می‌شد.

در آن سال‌ها به تماشای فیلم‌های زیادی در سینما نشستم. در سینما لوکس فیلم «گوزن‌ها» و «تنگسیر»، در سینما هما «گوژپشت نتردام» و در سینما الوند فیلم «اعدامی» را دیده‌ام.

اتفاق مهم در آن مقطع از زمان افتتاح سینمای باشگاه معلمان با مدیریت آقای پیله‌ور بود که به خانواده‌ها، معلمان و کارمندان اختصاص داشت و به همین جهت انتخاب فیلم‌ها بسیار خوب بود و آثار خوبی در آن اکران شد.

این سینما مجموعاً فیلم‌های مناسب خانواده پخش می‌کرد و یادم می‌آید یکی دوبار که فیلم هایش تصاویر غیراخلاقی داشت، پدر من اعتراض کرد که این فیلم‌ها مناسب خانواده نیست و ازآن‌پس دیگر چنین فیلم‌هایی پخش نشد.

سینمای باشگاه معلمان با فیلم جین هارلو افتتاح شد و یادم می‌آید در سال 55 علی نصیریان که کت مخمل کبریتی سبز تیره پوشیده بود به باشگاه معلمان آمد و قرار بود مجموعه فیلم‌های او نمایش داده شود که «آقای هالو» اکران شد اما ساواک اجازه اکران «گاو» را نداد.

سینمای باشگاه معلمان هر پنج‌شنبه و جمعه فیلم اکران می‌کرد و من، برادر و خواهرم به همراه پدر و مادرم هر پنج‌شنبه یک فیلم در سینما می‌دیدیم.

سینما الوند و سینما تاج چون در مرکز شهر قرار داشتند ممکن بود مشتریان آن بعضاً جوانانی باشند که برای شلوغ‌کاری آمده باشند اما فضای سینمای باشگاه معلمان فرهنگی و خانوادگی بود.

پرده سینما تاج یک دیوار گچی بود، صندلی‌های آن چوبی بود و دو ردیف اول صندلی‌ها هم شکسته بود. یکی از دوستان می‌گفت که وقتی به سینما تاج می‌رفتیم پنج هزار برای بلیت هزینه می‌کردیم و دو هزار نیز برای خریدن جعبه میوه کنار می‌گذاشتیم تا در سینما جعبه‌های چوبی را بسوزانیم و گرم شویم.

سینمای باشگاه معلمان سینمای خیلی خوبی بود، در ورودی آن شیشه‌ای بود و دیوارها نیز با روکش چوب ساخته‌شده بود که در آن زمان، این نوع معماری در همدان بی‌نظیر به‌حساب می‌آمد.

این سینما تا سال 57 فعال بود اما پس از انقلاب جسته‌وگریخته فیلم پخش می‌کرد. بعد از انقلاب، فیلم‌های «شهر قصه» ساخته منوچهر انور بر مبنای نمایشنامه بیژن مفید، «پرواز به‌سوی مینو»، «کودتا»، «شب روی شیلی» و «شعله» را در این سینما دیدم.

در روزهای انقلاب همه سینماها آتش زده شد و سینما تاج، سینما لوکس، الوند و هما تعطیل شدند. سینما تاج و لوکس متأسفانه هیچ‌وقت دوباره فعال نشدند و چون دو سال پس از انقلاب، جنگ شروع شد سینما تاج، ‌محل جمع‌آوری کمک‌های مردمی شد. سینما لوکس نیز سوخته و فرسوده باقی ماند. سینما هما بازسازی شد و به سینما قدس تغییر نام داد و سینما الوند نیز به فلسطین تبدیل شد.

همدان نیوز: اولین فیلمی را که در سینما دیدید، در یاد دارید؟

برای اولین بار در چهارسالگی فیلم «دزد و پاسبان» و «مردی از جنوب شهر» را با بازی تقی ظهوری، اسداله یکتا و حبیب‌اله بلور در سینما کارون یا سینما ناتالی در غرب تهران دیدم.

همدان نیوز: علاقه شما به سینما چگونه شکل گرفت؟

وجود یک فضای فرهنگی در شهر کوچکی مثل همدان در آینده هرکسی تأثیرگذار بود و این فضای فرهنگی «سینمای آزاد» نام داشت؛ تشکلی برای تولید فیلم کوتاه بود که در سال 50 به همت عبداله باکیده در همدان شکل گرفت و از سال 58 دوباره توسط محمدرضا رهبر بازگشایی شد. من از اواسط سال 58 که در دبیرستان ابن‌سینا درس می‌خواندم، در طول مسیرم در میدان دانشگاه، تابلوی سینمای آزاد را می‌دیدم. سینمای آزاد تحت حمایت تلویزیون ملی ایران بود و بودجه آن را صداوسیما تأمین کرد. در سال 58 عکاسی می‌کردم و در سال 59 به فیلم‌سازی علاقه‌مند شدم. فروردین 59، پسرعمه‌ای به نام «اصغر بهرامجی» داشتم که خلبان بود. خلبان‌ها هنگامی که از آمریکا به ایران برمی‌گشتند معمولاً یک دوربین هشت میلی‌متری فیلم‌برداری و یک ماشین کامارو می‌آوردند. مادرم دوربین و پروژکتور را به قیمت سه هزار تومان از اصغر آقا خرید و من در اردیبهشت سال 59 اولین پلان‌ها را از درخت‌های اطراف خانه قدیمی‌مان در همدان که در انتهای 12 متری سلمان بود، فیلم‌برداری کردم. متأسفانه تمام این درخت‌ها در توسعه شهری نابود شد.

در آن سال احساس کردم که باید یاد بگیرم که کارگردانی چگونه است. اولین استاد من محمدرضا رهبر بود و از سال 59 که فیلم‌سازی را از او یاد گرفتم تا امروز 36 سال است که درگیر سینما هستم.

همدان نیوز: چرا در همدان به فعالیت خود ادامه ندادید و به تهران رفتید؟

سال 62 دیپلم گرفتم و هرجا رفتم کارکنم، نشد. به تلویزیون رفتم اما فضا فراهم نبود. همدان فضای تولید فیلم نبود و من به دنبال افق‌های دور بودم.

مدتی به‌عنوان مسئول سینمای جوان همدان فعالیت می‌کردم و از آبان ماه تا اوایل اسفندماه سال 63 در بخش فیلم‌های آماتور جشنواره فیلم فجر کارکردم و به‌عنوان مسئول دفتر و آپاراتچی در ستاد برگزاری جشنواره فیلم کوتاه کارکردم و آن زمان فیلم «کودک و خزان» را نیز ساختم.

در اولین جشنواره فیلم فجر در سال 61 فیلم کوتاه دودقیقه‌ای من به اسم «انقلاب» اکران و عنوان آن در بولتن جشنواره نیز چاپ شد و من هم خیلی از این اتفاق خوشحال شدم. برای تماشای فیلم به موزه هنرهای معاصر رفتم و در سالن، جز دو نفر و من کسی نبود! هیچ‌کسی نیامده بود و سالن خلوت بود اما امروز برای تماشای فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران، در سینماها جایی برای نشستن نمی‌ماند، همه می‌آیند و این اتفاق برای من خیلی جذاب است. خوشبختانه فیلم‌سازی و جشنواره جاافتاده و این اتفاق خوبی است.

من از فروردین سال 64 تا 66 به سربازی رفتم اما پس‌ازآن با قبولی در دانشکده سینما تئاتر تهران، دیگر به همدان برنگشتم. در سال 70 لیسانس گرفتم و همان سال شرکت فیلم‌سازی و پژوهش‌های سینمایی هیلاج را در تهران راه‌اندازی کردم. جزء اولین پذیرفته‌شدگان مقطع فوق‌لیسانس سینما با گرایش انیمشین بودم و در سال 75 موفق به کسب مدرک فوق‌لیسانس شدم اما پس‌ازآن به تحصیل ادامه ندادم و از آن موقع تا امروز کار می‌کنم.

همدان نیوز: تمایلی به بازگشت به همدان و ساخت فیلم در زادگاه خود دارید؟

خوشبختانه در این سال‌ها ارتباط من با همدان قطع نشده و بارها به همدان آمده‌ام و فیلم هم ساخته‌ام.

مدیران همدان به قول قدما ناودان دورریز هستند. به فیلم‌ساز همدانی قول می‌دهند و کمک نمی‌کنند اما اگر فیلم‌ساز غیر همدانی و غیربومی بیاید بیشتر او را تحویل می‌گیرند.

من به دنبال ساخت فیلم «تابستان عزیز» در همدان بودم که در مورد فرهنگ این شهر بود اما مسئولان ذره‌ای کمک نکردند و فقط قول‌های بی‌اساس و بی‌پایه دادند. به همین جهت با طناب پوسیده این افراد به چاه نمی‌روم.

اگر پول و قصه مناسب همدان داشته باشم و نیازی نداشته باشم که قول بی‌نتیجه بشنوم به همدان می‌آیم و فیلم می‌سازم.

همدان نیوز: در موردعلاقه‌ای که به نقاشی دارید، توضیح دهید؟ فیلم‌سازی را در اولویت برنامه‌های شماست یا نقاشی؟

من نقاشی را از بچگی انجام می‌دادم اما از 25 سالگی به‌طورجدی نقاشی را دنبال کردم و به‌صورت مستمر با سبک خاصی نقاشی می‌کنم و نمایشگاه‌هایی را هم برگزار کردم. در سال 1997 یکی از نقاشی‌هایم به‌عنوان پوستر روز جهانی مبارزه با نژادپرستی در هلند چاپ شد.

پارسال هم به سفارش دبیرخانه جشنواره فیلم نوجوان همدان، پوستر جشنواره را با الهام از میدان مرکزی همدان نقاشی کردم.

تابستان امسال هم‌سفری طولانی به آمریکا داشتم و دو نمایشگاه رسمی در دو گالری و نمایشگاه‌های پراکنده مقابل کاخ سفید و در شهرهای فیلادلفیا و نیویورک برگزار کردم. زمانی که کار فیلم انجام نمی‌دهم در خانه به‌عنوان کاری جانبی نقاشی می‌کنم اما اولویت من فیلم‌سازی است.

همدان نیوز: توجه مسئولان همدان نسبت به فرهنگ و به‌ویژه سینما را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در اوایل دهه 60 میزان حساسیت مدیران ارشاد و حتی شهرداری و استانداری نسبت به کارهای هنری بسیار بالابود. استاندار، شهردار و رئیس ارشاد همواره به تماشای فیلم‌ها در جشنواره‌ها می‌آمدند و هنرمندان را تشویق می‌کردند. نمی‌خواهم حرف بی‌اساسی بزنم اما احساس می‌کنم به‌اندازه آن سال‌ها اشتیاق وجود ندارد. همین موضوع دررفتن هنرمندان از همدان بی‌اثر نبوده است.

همدان به مجتمع‌های چندسالنی نیاز دارد تا بتواند مخاطبان بیشتری را جذب کند. در حال حاضر مجموعه آوینی با اینکه سینماهای خوبی دارد، فعال نیست.

بخش دولتی باید کمک کند که بخش خصوصی وارد عرصه سینماسازی شود و مطمئن باشید که اگر خدمات خوبی در این مجتمع‌ها ارائه شود مخاطبان خوبی را جذب خواهد کرد. می‌توان مجموعه‌هایی تجاری، فرهنگی و تفریحی 15 سالنی در همدان ساخت که مبدل به پاتوق خوبی برای جوانان و خانواده‌ها بشود که بروند و فیلم ببینند.

همدان نیوز: شاید پیش از پخش برنامه خندوانه، جمع زیادی از مردم همدان شمارا به‌عنوان هنرمند همدانی نمی‌شناختند. پس از پخش برنامه و حضور شما، بازخورد مردم چگونه بود؟

برخوردهای بسیار خوبی را به‌ویژه از همشهریانم دیدم. تصویر من و مادرم در شبکه‌های اجتماعی بارها منتشر و ارسال شد و این اتفاق خوبی برای من بود.

همدان نیوز: و اما سخن پایانی شما؟

آنچه بیشتر نگران آن هستم میراث فرهنگی و محیط‌زیست همدان است که در 25 سال گذشته بسیار آسیب‌دیده و امیدوارم بعدازاین به کمربند سبز دور همدان آسیبی نرسد. چیزی از انبوه باغ‌ها باقی نمانده و این تعداد کم هم نباید نابود شود. در انتهای کوچه پل آهنی در مسیر گنجنامه، باغی بود که تفکیک شد و درخت‌های قطور آن قطع شدند و اجازه ساخت‌وساز در این محل دادند.

در حال حاضر ساختمان‌سازی در مسیر عباس‌آباد انجام می‌شود که از این اتفاق متأسفم. چه کسی مجوز ساخت‌وساز را می‌دهد؟ چرا نباید نظارت شود؟ چرا جلوی این اتفاق گرفته نمی‌شود؟ درخت‌های یک باغ در مسیر دره مرادبیک را چند روز پیش قطع کردند!!!

بهانه‌شان قطع درخت و احیا باغ با کاشت نهال‌های جدید است؛ من از ایشان خواهش می‌کنم، در مورد 800 اصله درخت قطور ورودی بلوار فرودگاه که حدود 15 سال پیش قطع کردند و گفتند به‌جایش نهال می‌کاریم تحقیق کنند و گزارش بدهند که آن درخت‌ها چه شد و چرا نهال‌ها به ثمر ننشست! آقایان شمارا به خدا دست از سر باغ‌های این شهر بردارید و مجوز تخریب و تغییر کاربری و تفکیک و ساخت‌وساز ندهید! فرزندان و نوادگان شما هم از این آسیب‌ها رنج خواهند کشید! مسئله زیست‌بوم اهمیت زیادی دارد.

 شهر خنک همدان در حال گرم شدن است. تغییر اقلیم در همدان ایجادشده و وقتی درختان را قطع کنیم، قنات‌ها، چشمه‌ها و رودخانه‌ها را خشک‌کنیم و به مسیرهای طبیعی که سالیان سال وجود داشته و باعث تصفیه آب‌وهوا می‌شده، آسیب برسانیم نتیجه‌اش گرما و آلودگی هوا و زیست‌بوم است، علاوه بر این‌ها طبیعت همدان با حفر چاه‌های عمیق و تعطیل نشدن چاه‌های غیرمجاز تهدید می‌شود.

دیگر اینکه در شهری ثروتمند مثل همدان که جدول حاشیه خیابان‌ها آن را گرانیت می‌زنند، مدیران این همت را ندارند که ساختمان‌های قدیمی را برای ادارات و ساختمان‌های دولتی بخرند و آن را حفظ کنند. خرید این چند ساختمان قدیمی باقی‌مانده برای استانداری سخت نیست. می‌توان این بناها را به خانه فرهنگ، خانه محله و فرهنگسرا تبدیل کرد. معماری قدیمی همدان با این روند در حال نابودی است.

مسئولان به این فکر کنند که اقدام فرهنگی تنها چاپ بنر، تبریک و تسلیت گفتن به مناسبت‌های مختلف نیست و می‌توان خانه‌های قدیمی را به موزه مفاخر و مکان‌های فرهنگی تبدیل کرد.

 گفتگو: فرشته اکبری