گرفتاری رسانه در مارپیچ سکوت
- توضیحات
- منتشر شده در یکشنبه, 16 مرداد 1401 11:04
- نوشته شده توسط فرشته اکبری
دنیای امروز به اندازهای با اخبار و اطلاعات گوناگون عجین شده که میتوان نامش را عصر انفجار اطلاعات دانست.
در این عصر، رسانهها عاملان اصلی انفجار هستند و هرآنچه با عنوان خبر از دید مردم میگذرد و آنها را با خود درگیر کرده است، از سرچشمهای به نام رسانه نشأت میگیرد و با توجه به گستردگی روزافزون اطلاعرسانی بهویژه در فضای مجازی، جامعیت، حساسیت، جذابیت، صداقت و سرعت در بیان اطلاعات حرف اول را میزند و اگر رسانه نسبت به این موارد غافل باشد، از قافله جا میماند.
ازآنجاکه در ایران هرساله در آستانه روز خبرنگار، رسانهها و مطبوعات کموبیش زیر ذرهبین هستند، پایگاه خبری همدان نیوز به سراغ یکی از اساتید دانشگاه در رشته خبرنگاری و روابط عمومی رفته تا وضعیت امروز رسانهها را به بحث و چالش بگذارد.
ناصر فریدونی سردبیر و خبرنگار واحد مرکزی خبر همدان و مدرس مرکز فرهنگ و هنر دانشگاه علمی، کاربردی همدان میهمان همدان نیوز شد که ماحصل گفتگوی قابلتأمل با این خبرنگار را در ادامه میخوانید:
او سخنانش را با این جمله آغاز میکند: وضعیت مطبوعات در کشور و استان همدان نگرانکننده است. زمانی اگر تیراژ اسمی نشریات پنج تا 10 هزار نسخه بود امروز هزار نسخه بیشتر منتشر نمیشود و انتشار مطبوعات به کمتر از یکدهم کاهش یافته که یکی از دلیل آن این است که مطبوعات جذابیت ندارند؛ نه تیتر جذاب و نه مطلب گیرا است. مطبوعات خنثی و بدون هیجان پیش میروند و شرایط یکنواخت شده است. در سالهای اخیر کدام نشریه کشوری و استانی چاپ دوم داشته است؟ شاید در چهار یا پنج سال گذشته بهندرت پیش آمده که نشریهای چاپ دوم داشته باشد. میتوانم بگویم رسانهها در حالت سکون و سکوت هستند. رسانه مکتوب مخاطبان خاص خود را دارد و امروز پدران و پدربزرگان نه بر مبنای نیاز بلکه طبق عادت روزنامه میخرند.
فریدونی انتقادش از فضای رسانهای را اینگونه ادامه میدهد: در حال حاضر شاهد هستیم که فضای مجازی باقدرت وارد شده و این قدرت بهاندازهای است که اگر هر حریفی، کمحواسی کند با خفت تمام شکست میخورد؛ متأسفانه امروز مطبوعات در حال شکست خوردن است. رسانههای مجازی، عکس، کلیپ، نور، صدا و تصویر دارند، لحظهبهلحظه هستند اما بسیاری از مطالب فضای مجازی صحت ندارد هرچند این فضا میتواند مددکار رسانه باشد. اگر از شرایط فعلی خارج نشویم فضای مجازی مطبوعات را میبلعد و باید دستوپا بزنیم که بگوییم رسانه رسمی هستیم.
او نسل جدیدی را که در نشریات کار میکنند، توانا و مقتدر میداند اما میگوید: شاید این نسل بیانگیزه باشد و دچار خودسانسوری شده باشد. فقط میخواهد حضور داشته باشد و چالشی ایجاد نمیکند؛ درصورتیکه باید سؤال کند و بهنوعی رسانه نهادی است که باید بپرسد و پیگیری کند تا به نتیجه برسد. در برخی رسانهها ستونهایی تحت عنوان شنیدهها وجود داشت که مباحث آن پیگیری میشد و بازتاب گستردهای داشت اما امروز بازتاب چندانی ندارد و فضای مجازی باعث شده که حالت خاص بودن نشریات از بین برود. حتی امروز صداوسیما هم در معرض خطر است و اگر نتواند مخاطب را حفظ کند و متناسب با نیاز حرکت کند، شکست میخورد.
این مدرس دانشگاه ورود فضای مجازی و تکنولوژی جدید را موضوعی اجتنابناپذیر میداند که اگر از سوی رسانهها پذیرفته نشود، عقب میمانند. فریدونی معتقد است که شترسواری دولادولا نمیشود؛ یا باید فضای مجازی را بهعنوان تکنولوژی نوظهور قبول کنیم یا نه. اگر قبول نکنیم از این عرصه عقب میمانیم اما باید یک چارچوب تهیه کنیم. باید بدانیم که رسانههای مکتوب در کنار رسانههای مجازی اثرگذاری بیشتری دارند. به اعتقاد من در کنار نشریه مکتوبی که ارائه میدهیم سایت الکترونیکی هم باید وجود داشته باشد چراکه روزآمدی و تأثیرگذاری در کنار هم مهم است. این شرایط را هم نسل جدید و هم نسل گذشته بهتر میپذیرند.
او در ادامه به منابع خبری گذشته اشاره میکند و میگوید: در گذشته رسانه مکتوب و شنیداری منبع خبری جامعه بود و جز صداوسیما و نشریات مکتوب، رسانه دیگری وجود نداشت. البته رسانههای خارج از کشور هم در کنار این نشریات بودند اما درهرصورت صداوسیما در یکسو و نشریات مکتوب نیز سوی دیگر بودند. این در حالی است که امروز منابع خبری محدود به این دو بخش نیست و هر فردی امروز میتواند رسانه باشد و با موبایل میتوان تصویر گرفت، صدا ضبط کرد و همزمان ارسال کرد. اعتقاد من بر این است که انحصار رسانهای شکسته شده و کسانی که در انحصار هستند نمیخواهند باور کنند رسانه دچار چالش است.
اگر منتظریم، اتفاقی نمیافتد
فریدونی فضای رقابت در عرصه رسانه را نسبت به گذشته سختتر میداند اما اذعان دارد که در حال حاضر خلاقیتی در رسانه دیده نمیشود و رسانهها روی یک نوار یکنواخت فعالیت میکنند و هیچیک نمیخواهد تلنگر بزند و موضوعی را به چالش بکشد. رسانهها رفاهطلب شدند و آسوده طلب هستند در حالیکه رسانهای که پیگیری میکند یعنی وجود دارد. اگر رسانه مکتوب میخواهد به زندگی برگردد باید از کلیشه عبور کند. امروز فضا، فضای رقابت است و نسل جوان با موبایل خود، خبرها را از گروههای مختلف دریافت میکند. چرا رسانههای مکتوب از این فضا استفاده نمیکنند؟ چرا روزنامه سایت خود را تقویت نمیکند که مخاطب به سایت این رسانهها مراجعه کنند. هیچ سیاستی رسانه را تغییر نمیدهد مگر اینکه خود او را تغییر دهد. اگر رسانه منتظر حمایتهای دولتی است این اتفاقات نمیافتد. اگر منتظر این است که مخاطب از قلمش استقبال کند چنین اتفاقی نمیافتد. اگر جایگاه داشته باشد این مردم هستند که به حرفهای او اعتماد و استناد میکنند.
او تفاوت عمده بین رسانههای مجازی و مکتوب را مستند بودن آن میداند و میگوید: نسل قدیم، خبری را نقلقول میکرد و تأکید داشت که در روزنامه نوشته شده و خود او، مطلب را دیده و این موضوع یعنی آنچه در رسانه مکتوب منتشر میشد، مستند بود اما امروز مطالبی که در گروههای تلگرامی عرضه میشود بهطورمعمول صحت ندارد مگر اینکه از رسانههای معتبر منتشر شود.
از او در مورد علت ضعف رسانهها میپرسم که اینگونه پاسخ میدهد: رسانهها اسیر بروکراسی و نظام دستوپا گیر اداری شدند؛ رسانه به یک اداره دستوپا گیر کوچک و یا بزرگ ناکارآمد تبدیل شده است. این روزها موضوع «خبرنگارِ کولهپشتی» مطرح میشود؛ یعنی اینکه کسی میرود خبر تهیه میکند، عکس میگیرد، خبر را تایپ کرده و به منبع خبری ارسال میکند. بهنوعی خبرنگاران چابکتر شدند اما رسانهها سنگینتر و دستوپا گیرتر حرکت میکنند.
جسارت، حلقه مفقوده رسانه
خبرنگار واحد مرکزی خبر تأکید میکند که رسانهها جسارت ندارند و تنها خبر و مطلب منتشر میکنند و گاهی هم انتقادی که بسیار سطحی است مثل یک آدم چاق که ورزشکار و تنومند نیست و تنها حجیم شده و نمیتواند بدود. رسانهها به این وضع دچار شدند.
فریدونی معتقد است که رسانهها در کنار ضعف ساختاری دچار نوعی روزمرگی شده و از خلاقیت دور شدند و کلیشهای مینویسند، از طرف دیگر رسانههای ما هیچ برنامهای ندارند و نمیدانند میخواهند چه کار کنند. هیچ نقطه شروع و پایانی در برنامه رسانه دیده نمیشود. شاید اگر مطبوعات خود را نقطهبهنقطه ارزیابی کنند، نمره خوبی بگیرند اما در دراز مدت چنین نیست. رسانه باید به سمت خلاقیت برود، انگیزه پیدا کند و پشتوانه فکری داشته باشد اما فکری پشت رسانهها نیست و بهطورمعمول برنامه بلندمدتی وجود ندارد در حالیکه در رسانههای استانی باید حداقل برنامه 20 ساله و رسانههای کشوری برنامه 50 ساله داشته باشند.
او ظرفیت انتقادپذیری مدیران و مسئولان را نیز بسیار پایین میداند و میگوید: انتقادپذیری مدیران و مسئولان و کسانی که جزء عوامل اجرایی یک استان هستند، بسیار ضعیف است و برای هر حرفی داستان میسازند. مسئولین انتقادناپذیر شدند و تا کوچکترین حرفی زده شود خبرنگار را متهم میکنند که از جایی خط گرفته و به دنبال تخریب هستند.
فریدونی معتقد است که رسانه باید نقد کند حتی ممکن است انتقادی نابجا هم باشد اما باعث توجه دیگران به موضوع مورد نقد میشود؛ همینکه مدیری انتقاد را از رسانه حذف میکند بهنوعی به خود ستم کرده است چراکه انتقاد و فرد منتقد به بهتر شدن کارها کمک میکند چون منتقد بهجای مدیر مسائلی را میبیند که شاید از دید او خارج باشد. رسانهها مشاوران بیمزد و بی جیره و مواجب مدیران هستند.
حکایت مدیران لوس
او سخنانش را اینگونه ادامه میدهد: آفتی در منابع خبری شامل مدیران دولتی، غیردولتی، مسئولین و مردم و در رسانهها وجود دارد، اینکه همهچیز فدای مصلحتاندیشی میشود. عاقبت نگری و اینکه هر عنوانی نباید در رسانه به کار گرفته شود، مهم است اما نه در هر مسئله ریز و درشتی؛ از آسفالت خیابان تا انتخابات مجلس این مصلحتاندیشی وجود دارد که حاشیه امنیت برای کسانی به وجود میآورد که دقیق و درست کار نمیکنند. روزنامهنگاری توسعه میگوید که رسانه همراه با مردم و دولت است و باید ایرادات را ببیند و بدون هیچگونه چشمپوشی بگوید و حرکت و راه درست را نیز تشویق کند اما این مکتب توسعه وجود ندارد و اغلب تشویق و تشویق است و مدیران آنقدر «لوس» شدند که به هر سخنی واکنش نشان میدهند و این صفت برای آنها زیبنده است. مدیران تریبونی میخواهند برای بیان سخنانش.«خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی»
این مدرس دانشگاه به موضوع «مارپیچ سکوت» در رسانه اشاره میکند و معتقد است یک دست صدا ندارد. مارپیچ سکوت زمانی است که خبرنگاری احساس میکند تنهاست و هیچ همراه و همدمی ندارد و به همین دلیل به سمت سکوت میرود و بحثی را مطرح نمیکند. در فضای رسانهای مارپیچ سکوت ایجاد شده به طوریکه خبرنگار میداند مشکلی وجود دارد اما جرأت ابراز آن وجود ندارد. اگر خطایی شده هیچوقت مطرح نمیکند چون کسی با او نیست و به آدم بد داستان تبدیل میشود. اگر انتقاد با تشویق دیگران باشد باعث میشود همه از پوسته خشک خود خارج شوند و با دقت ببینند. کافی است این سکوت رسانهای جایی شکسته شود، میبینید خیلیها حرفی برای گفتن دارند. در رسانه باید چیزی را که لازم است به مدیران گفت. ادعای رسانه دوستی با مردم، کشور، سیستم و مدیران است و آنکه مدعی دوستی با میهن است باید بگوید؛ اگر حرفی نزند به دشمنی تبدیل میشود که میخواست بگوید.
مردم باهوش هستند. اینکه فکر کنیم با سکوت رسانهای، مردم را به فضای دیگر منقل میکنیم سخت در اشتباهیم. چهبسا دیگر رسانهها، مردم را به سمت چاه هدایت کنند. در همدان این سکوت در مدیران رسانهها و خبرنگاران دستبهدست هم میدهد که به استانی تبدیل شود که بهراحتی از همهچیز میگذرد. وقتی رسانه دچار رکود شود همه دچار رکود میشوند و وقتی خط فکری و نقطه پایان وجود نداشته باشد، بعضی وعدهها تا ابدالدهر باقی میماند.
مدیری که مقابل دید رسانههاست زمین میخورد
ناصر فریدونی نسبت به عملکرد رسانهای مدیران انتقاد میکند و میگوید: مدیران یکسویه وارد محکمه میشوند. باید حرف را با انبردست از مدیران بیرون بکشی نه اینکه دائم گزارش عملکرد ارائه دهند. مدیران ما از یک موضوع غافلاند؛ اینکه که اگر کسی جلوی چشم رسانه باشد زود ضربه میخورد. مدیر نمیداند اگر بهطور دائم مقابل دوربین و زیر ذرهبین باشد یعنی اینکه تمام کارهایش درست است و همین مدیر ناگهان با یک تلنگر به زمین میخورد. تبلیغات خیلی مهم است اما اگر به سمتی برود که به تبلیغات سیاسی تبدیل شود مدیر آن سیستم و مخاطبان آن ضربه میبینند. افکار عمومی حق دارد بداند که چه اتفاقی میافتد و بر این اساس مدیر روشنگری میکند اما باید برای کار کردن فرصت بگذارد. مدیری که دائم حرف میزند پس کی کار میکند؟
او در ادامه به مقایسه آستانه نقدپذیری مدیران همدانی با مدیران دیگر استانها میپردازد: شاید در برخی استانها حتی با مدیران شوخی کنند و به کسی برنمیخورد. تلنگر میزنند، سربهسرشان میگذارند اما در همدان این فضا دیده نشده است. افراد خلاق وجود دارند که میتوانند با زبان طنز انتقاد کنند اما در همدان چنین چیزی دیده نمیشود. وقتی یک انتقاد کوچک مطرح میشود به همه برمیخورد. این یعنی ظرفیت و آستانه تحمل بسیار پایین است. ضربالمثل «با خوردن غوره سردی و با خوردن مویز گرمی» در همدان مصداق دارد. رسانه اگر میبیند که انتقاد موردپسند نیست، به سمت نقد صمیمانه و شوخی برود. مدیر هم بداند که چیزی جز سیاه نمایی و تخریب به نام شوخی وجود دارد. جای انتقاد صمیمانه در رسانههای ما خالی است.
فریدونی معتقد است که اگر قرار بر توسعه همدان باشد، رسانهها بهعنوان بازوی اجرایی تصمیمات مدیران میتوانند مردم را همراه کنند. رسانهها ممکن است خطا داشته باشند و این موضوع طبیعی است اما وقتی فضا برای رسانه فراهم باشد نتیجه شیرین آن هویدا خواهد شد. در بسیاری از عرصهها به همکاری مردم نیاز است و رسانهها مردم را در اختیار دارند. اگر مدیران به این فضا بها دهند سیاست کلی استان اجرایی میشود.
خبرنگاران، قدرت قلم ندارند
او سخنانش را با جملاتی در خصوص ضعف خبرنگاران ادامه میدهد: در مواردی خبرنگاران قدرت قلم ندارند، توانمند هستند و میتوانند بنویسند اما شاید در بهکارگیری کلمات و مفاهیم مشکل دارند. یکی از مشکلات خبرها جملات طولانی است. خبر باید کوتاه باشد و در کوتاهترین تعداد کلمات مفهوم خود را منتقل کند. وقتی رودهدرازی میکنی مخاطب حوصله خواندن ندارد. وقتی وضعیت مناسب است که خبرنگار بتواند از جملات کوتاه استفاده کند اما متأسفانه کوتاه نوشتن را تمرین نکرده و توضیح واضحات و یا بهنوعی توجیه میکند. هدف نوشتنها باید مشخص باشد و هدفمندی بسیار راهگشا خواهد بود.
این مدرس دانشگاه تأکید میکند: تکلیف یک خبرنگار باید مشخص شود. اگر خبرنگار به دنبال موقعیت است به سمت فضای سیاست برود. انتقادی که از برخی افراد داریم این است که با لباس خبرنگاری وارد شدند و آمدند که ارتقاء پیدا کنند. از هر روزنهای به دنبال بالا رفتن هستند اما خبرنگارانی هم وجود دارند که 50 سال است، مینویسند و مطالبشان خوانده میشود. خبرنگاری که به دنبال بالا رفتن است نمیتواند تیتر خوب بنویسد. رسانه، باری به هر جهت پیش میرود و خبرنگار از فرصت استفاده میکند که خود را بالا بکشد. مخاطب از این مسائل اطلاع ندارد و نمیداند در رسانه چه خبر است و از رسانه خروجی میخواهد و وقتی خروجی باب میل نیست از رسانه جدا میشود و به سراغ رسانهای میرود که نیازهایش را ببیند.
توصیه من این است که خبرنگاران به رسانه به دیدگاه یک شغل نگاه نکنند. اگر درآمد خبرنگار از رسانه باشد با بالا و پایین شدن رسانه تصمیمگیریهای او نیز دچار نوسان میشود. هرچند متأسفانه درآمد خبرنگاران ناچیز است. نباید خبرنگار این دغدغه را داشته باشد که حقوقش از کجا میرسد اما از خبرنگاری که ماهیانه 200 هزار تومان حقوق میگیرد چه توقعی میتوان داشت. بااینوجود از خبرنگاری که میرود که خود را به بدنه قدرت وصل کند و خود را نجات دهد نمیتوان خرده گرفت. در بسیاری از مواقع خبرها کلیشهای و سطحی است به این دلیل که خبرنگار مجبور است که کار کند تا دستمزد روزانه بگیرد. مشکلات اقتصادی خبرنگاران باعث شده که خبرها، خبرهای داغ و تولیدی نباشد، چون دغدغه اقتصادی دارد نمیتواند به سمت تولید خبر اختصاصی برود. اگر خبرنگار شرایط مناسب داشته باشد و به سمت خبر تولیدی برود چاپ دوم و لحظهبهلحظه آنلاین بودن اتفاق میافتد.
گفتگو: فرشته اکبری